دست نویس ..!

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی سلیمیان» ثبت شده است

سیویلیکا | نانوسیلیس




چراغ خاموش مقالمون تو سیویلیکا هم ثبت شد ^_^
ان شاالله پروژمون عملی هم بشه
خدایا شکرت ..


https://www.civilica.com/Paper-CIOC01-CIOC01_039.html



----------------------------
چه ترم سنگینی دارم این ترم..خدا بخیر کنه
23 واحد ، 11 تا درس
۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
✔ ASRz ✔

خخخخخخ !

من چند وقته (دقیقا نمیدونم چند وقته ) وقتی میخندم به صورت کاملا اتوماتیک به صورت "خخخخخخ" میخندم!

ینی قشنگ از ته حلقم صدای "خخخخخ" را میشنوم!

امروز به دلایلی یهو از عصر شارژ شدم فوق العاده!

یه چیزی شد شروع کردم خندیدن (به صورتی که در قسمت فوقانی اشاره شد) مامانم یه جوری نگام کرد نیشام بسته شد!

حالا درسته تو فضای مجازی "خخخخخ" نشانه خنده است

ولی تو واقعیت خخخخخ خیلی صدای زشتی موقع خندیدن داره

باید رعایت کنم از این به بعد...


×خاطره صرفا جهت شادی روح شما:

اون اوایل که تازه به فضای مجازی اومده بودم..یادمه یه کامنت داشتم که اولش با "خخخ"شروع شده بود

منم از همه جا بیخبر فکر کردم اهانت کرده بنده خدا!

(راستش و ذهنم این بود که دیدی پیرمردها میخوان تف کنن گوشه خیابون یه خخخخ خیلی غلیظی میگن که خلطاشون کنده بشه(عووق)..یه چیز تو این مایه ها فکر میکردم..)

خلاصه یه مخاطب وبمون همون اول پرید :|


۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
✔ ASRz ✔

من ِ مهندس !

از سری اتفاقات من ِ .... !

حالا منِ مهندس!

تو این برهه از زمان که هیشکی منو تحویل نمیگیره درست حسابی!من خودمو تحویل میگیرم درست حسابی!

دیشب کاری کردم کارستون!

لپ تاپ قدیمیه داداشم را درست کردم!لپ تاپی که نزدیک 10-12 تا مغازه خدمات کامپیوتری،فروش کامپیوتر و حتی تعمیرات نتونسته بودند درستش کنن!ینی میتونستند ولی درستش نمیکردند درواقع قطعه را عوض میکردند!

مشکل کارت گرافیکش بود!درایور کارت گرافیکش نصب نمیشد!اررورشم خیلی چرند بود!

خلاصه به کمک نت و نرم افزار و نبوغ بسیار خودم(^_^) یه کاری کردم که هرچند خودم هنوز کامل نفهمیدم چیکار کردم ولی همینقدر کافی بود که لپ تاپش را صحیح و سالم بهش تحویل بهم!

خود داداشم میگفت اصلاً دیگه امیدی به درست شدنش نداشتم و به فکر یه لپ تاپ یا تبلت نو بوده!

حالا جدا از تعارف و شوخی خدائیش از خودم خوشم اومد دیشب

حالا اسمشو میخواید بزارید اعتماد به سقف!خودتحویلگیری!یا ..

الان از معدود مواقعی که خیلی دوست دارم ازم تعریف بشه

{اونوختا که بچه بودم،دوران راهنمایی مخصوصاً اینقد بدم میومد از من تعریف میکردند!اصن آدم نمیدونست مثلاً چی بگه! خودم تو آکولاد را فهمیدم چی گفتم،شما را بعید میدونم فهمیده باشید!ببخشید}

خوشحالم که از کامپیوتر لپ تاپ تبلت موبایل تلویزیون ستاپ باکس { استغفرالله  ماهواره که نه اصلاً! :)) } سر در میارم!

به حدی که خیلیا منو معتمد خودشون تو خرید این وسایل بهمراه میبرند یا مشورت میگیرن!

ولی . . . . . . .

الان هیچ کدوم ازینا به کارم نمیاد

به قول مهندس بهشت: بچه برو درستو بخون!!

کاش من الان 23-24 سالم بود!این دوران 18 تا 23 سالگی را گذروندن یه جوریه برام!شاید چون خیلی بهش فک میکنم!

خیلی التماس دعا

مخصوصاً تو این ایام

اگه یادتون بود منم تو عزاداری هاتون یاد کنید

عزاداری هاتون قبول



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
✔ ASRz ✔

گواهینامه رانندگی

سلام

بهمن پارسال که من هجده سالم تموم شد به فکرم بود که برم آموزش رانندگی

خلاصه قرار شد با داداشم با هم بریم گواهینامه بگیریم!

منم صبر کردم که مدارس تموم بشه که بشه باهم باشیم(داداشم معلمه)

تا اینکه چند وقت پیش رفتیم

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
✔ ASRz ✔

هنرمندی بودم واسه خودم !

همونطور که تو پست قبل گفتم کل اتاق را بهم ریختم برای یافتن موش !

در این گیر و دار چیزهای خوبی پیدا شد!خاطراتم زنده شد!

من چند سال پیش(شاید دوم یا سوم راهنمایی) به یه موسسه ای میرفتم(فک کنم اسمش شهید بنایی بود) تو تابستون کلاس تابستونه داشت!البته این موسسه مختص خواهران بود ولی خب بخاطر آشنایی(خواهر/برادر) یکی از مسئولین این موسسه با دوست من باعث شده بود من و دوستم و دوستِ دوستم و دوستِ دوستِ دوستم (!!) و یکی دیگه(!) 5 تا پسری باشیم که تو اینجا کلاس میرفتیم!

واقعاً واقعاً خیلی خیلی کلاس های خوبی بود!

ما پنج تا هم فقط حق داشتیم تو کلاس های مشترک شرکت کنیم!

کلاس فتوشاپ و معرق را خوب یادمه!

مخصوصاً کلاس معرق کاری!

کلاس به این صورت بود که باید تعداد نفرات مضرب 4 باشه!چون باید هر 4 نفر دور یه میز بشینن!

ما کلاسمون 8 نفر بود!5تا پسر،سه تا دختر!

حالا یکی از ما پسرا باید میرفت در کنار دخترا (:)) )

بنا به این شد که خودمون توافق کنیم!و توافقات به اینصورت شد که من برم =))

. . .

۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
✔ ASRz ✔

اطلاعیه مهم ! :))

بسم الله الرحمن الرحیم

هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ

در سال "اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی" به اطلاع ملت بزرگ و شریف ایران میرسانم:

همزمان با پایان امتحان نهایی "حساب دیفرانسیل" و پایان امتحانات نهایی سال 93-92 در پایه پیش دانشگاهی و پس از 12 سال تلاش و کوشش فراوان (:دی) در دوران ابتدایی راهنمایی(خدا بیامرز) و دبیرستان ،اکنون چهارم خرداد ماه،سال یکهزار  سیصد و نود و سه هجری خورشیدی پایان کار خود را در تحصیلات مقدماتی اعلام میدارم  !

توفیق و سلامتی روزافزون برای بازماندگان و ره پیشگان در این راه پرفراز و نشیب را از خداوند منان خواستارم!


وَالسَّلام عَلَیکُم و الرَحمَه الله وبَرَکاتُه


✔ Ali Asrz ✔

تبصره : همه اینایی که گفتم منوط به قبولی منه :))
حالا یه درس را میشه تک ماده کرد!ولی اگه خدایی نکرده خدایی نکرده نمره ای به حد مطلوب نرسه این اطلاعیه تا اطلاع ثانوی باطل و از درجه اعتبار ساقط می باشد :))
۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
✔ ASRz ✔

نکته اساسی!

به نقل از دوستی که دوست دارد گمنام بماند:


من مسئول اشتباهات خودم هستم ؛ نه نفهمی بقیه !

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
✔ ASRz ✔

ببین علی چی میگه :))

مکالمه احتمالی احسان با آقای مدیر مدرسه :


احسان : سلام!

مدیر: سلام!

احسان : ببخشید کلاس تست فیزیک با آقای مغزی کِیه؟ (چه ساعتیه؟)

مدیر دبیرستان شاهد عارف : ببین علی چی میگه!!

احسان : نه خب ...

.


.

.


یعنی وقتی دوستم(احسان) اومد گفت اینجور شده،پوکیدم از خنده!هرچند زیاد بُروز ندادم!!


یعنی من اینقد معتبر بودم و نمیدونستم!!!!!


:))

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
✔ ASRz ✔