دست نویس ..!

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشهد» ثبت شده است

حسرت سه ساله


اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی


الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری


الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً


مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍمِنْ اوْلیائِکَ



بلیط ماندن است مانده روی دستهای من            در این همه مسافر حرم نبود جای من؟


رفیق عازم سفر، فقط «سلام» را ببر                   سفارش مریض حضرت امام را ببر



** آخرین بار سه سال پیش رفتم مشهد

آخرای شهریور بود

آخرین بار تولد امام رضا مشهد بودم

خیلی دلم تنگه واسه حرم

واسه سقاخونه ی غلغله صحن انقلاب

واسه جلسات شبانه صحن جمهوری

واسه مباحثه های نصفه شب مدرسه پریزاد و دارالقران

واسه جایزه گرفتن تو مسابقات نماز صبح

واسه تاب خوردن تو صحن جامع رضوی

واسه دراز کشیدن تو صحن آزادی

واسه رفتن تو زیر زمین،همونجایی که میگن نزدیک ترین جا به قبره

واسه دور زدن تو رواق ها
 واسه رسیدن دستم به ضریح

واسه سلام دادن از راه دور وقتی خیلی شلوغه

دلم تنگه برای گم شدن تو حرمت مثه اون وقتا که بچه بودم

امام رضا دوباره صِدام کن بیام..خیلی دلتنگم

+ آخرین باری که رفتم مشهد بهترین باری بود که رفتم !


ولادت امام رضا (ع) مبارک..


~ آخ آخ آخ ! یادش بخیر اون "یا امام رئوف " تو صحن جامع رضوی ..


زیارت مجازی


۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
✔ ASRz ✔

من و شمال ؛ اولین بار!

سلام

پیرو + پست قبلی

انگار داره شمال جور میشه ..

من تاحالا نرفتم شمال(نمک آبرود)

بنا به دلایلی متاسفانه مشهد نشد که بشه ولی بازم خوبه شمال شد..

احتمالاً دوشنبه کَلّه سحر(=صبح زود) بریم!

حالا بعدش که به سلامتی رفتیم و برگشتیم میام ثبت میکنم.

آخرین سفردرست و حسابیم خیلی وقت پیش بود..

من عاشق مسافرتم .. یه مسافرت دبش !


۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
✔ ASRz ✔

خاطره

سلام

پست قبلی که به لطف بلاگ حذف نشد

الان{ساعت11 و ربع روز جمعه} حوصلم سررفته بود

یک لحظه خاطره ای به ذهن گرام بنده رسید که صرفاً جهت "وبلاگ پرکنی" خواستم اینجا بنویسمش!

دو سال پیش که رفته بودیم مشهد{تابستان بهمراه خانواده}

بعد از نماز ظهر تو صحن جامع رضوی معمولاً فرشایی که واسه نماز پهن کردند را دیر تر از بقیه صحن ها جمع میکنن

منم رو یکی از این فرشا دراز کشیده بودم و تو سایه لذت میبردم

{ چند باری شده بود که دراز کشیده بودم و خادمی میومد میگفت بلند شو منم دیگه هروقت میدیدم خادم میاد طرفم اتوماتیک بلند میشدم}

ایندفعه خادمی که اومد طرفم من سعی کردم خودمو بی تفاوت نشون و دراز بکشم(آخه خعلی داشت میچسبید :دی)

خادمه اومد جلو و گفت:"آقا پاشو..جوون پاشو"

منم گفتم:"تا بیان فرشا ا جمع کنن بلند میشم"

خادم گفت:"پاشو برو باغ رضوان 1 بخواب"!!!!!!!!!!!!!!!! |توجه:پاورقی را الان نخوانید،به خواندن خاطره ادامه دهید!|

منو میگی چشام چارتا شد!

هیچی خلاصه کلی بحث و جدل!

آقا خادمه منو با این ماشین برقیا برد تو باغ رضوان!!!!!!!!وای عجب جایی بود!کلی ازش معذرت خواستم و رفتم!

حالا شمایی که این پست را میخونی میگی خب این الان به ما چه؟؟ :))

نکته اش این بود که

1 باغ رضوان برای اهالی اصفهان همان گلستان زهرا؛قبرستان است ولی برای اهالی مشهد باغ رضوان محل خیلی شیک و ترتمیز برای استراحت میباشد!

هیچی دیگه!وقتی خادم فهمید بیچاره میخواست از دل من دربیاره یادم نیست بعدش چی شد دیگه

* مهمترین قسمت این خاطره همون جایی بود که سوار ماشین برقیا شدم!آخه همیشه فقط افراد مسن را سوار میکرد و من همیشه میخواستم یه بارم شدم بشینم ببین چجوریاس!

دعا کنید بازم برم مشهد..امام رضا بطلبه حله..


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
✔ ASRz ✔

اول شهریور !

سلام


اول خیلی عذر خواهی میکنم نظراتتون را دیر جواب دادم..خیلی لطف داشتید ;)

خب..

امروز شنبه اول شهریور ماه 1393، 23 اوت 2014 ، 26 شوال 1435 !

ماهی که امیدوارم به خوبی و خوشی ختم بخیر بشه!

ایشالا بتونم یه چند تا مسافرت تووووپ برم که حال و هوام عوض بشه!مخصوصاً یه مشهد..

ایشالا یه دانشگاه و رشته خوب قبول شم!

و ایشالا دیگه گواهینامم تو همین چند روزه برسه!

کسی اینجا نمیدونه چطور باید مراحل صدور گواهینامه را استعلام کنم؟؟از کجا؟؟بغیر از پلیس +10




۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
✔ ASRz ✔