فامیل دور به آقای مجری : آقای مجری بهت یه نصیحت برادرانه می کنم!
اگه زندگیت ته کشید بشین با ته دیگش حال کن!
هی نشین بگو به آخرش رسیدم..
فامیل دور به آقای مجری : آقای مجری بهت یه نصیحت برادرانه می کنم!
اگه زندگیت ته کشید بشین با ته دیگش حال کن!
هی نشین بگو به آخرش رسیدم..
بعضی حس ها را نمیشه توصیف کرد!
مثه الانه من :|
هیچ اتفاق خاصی نیفتاده ولی حس عجیبی دارم!
حس میکنم یه چیز حیاتی گم کردم
یه جور استرس دارم،خیلی بیخود و بی جهت . . .
چرا ؟ ! ؟!؟ !؟!؟
در سال "اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی" به اطلاع ملت بزرگ و شریف ایران میرسانم:
سلام
یه تصمیم خیلی بزرگ گرفتم!نمیخوام بگم تصمیمم چیه،لطفاً کسی هم نپرسه ;)
اجرایی کردن تصمیم یکم برام دشواره!!
واقعاً سخته!
ولی به خدا توکل کردم
امیدوارم دستمو بگیره . .
"
خدایا به امید تو . .
به نقل از دوستی که دوست دارد گمنام بماند:
شنبه امتحان هندسه تحلیلی به استادی ،استاد افتخاری :دی
این آقای افتخاری معلم خُیلی خبی هستندشون :دی
تیکه کلام : واضحه ! (باید با لحن تو دماغی و خاص خوانده شود)
تیکه حرکت(!!) : وقتی میخواد بگه ساکت میره کنار میز کلاس وای میسه!سرشو به سمت افق (ترجیحاً گوشه بالای کلاس) میچرخونه و با همان لحن "تیکه کلام" میگه ساکت!و با ته خوردکار میزنه رو میز :))
خب اما اصل امتحان:
اولاً که آقای افتخاری بخاطر 30سال خدمت صادقانه چند سالی هست که دیگه برای امتحانات هیچ سوالی طرح نمیکنه!بلکه سوال های سالهای گذشته یا گلچینی از سوالات را میده!
بخدا راست گفتند جنبه هم خوب چیزیه ها!!
بعضیا خدائیش خیلی بی جنبه ان!!
امروز طبق گذشته آزمون آزمایشی کانون(قلمچی) تو دانشگاه پیام نور برگزار شد!فقط فرقش این بود که دخترا هم تو همین حوزه پسرا باید میومدن آزمون میدادن!!!
بماند که چقد مسخره بازی درآوردند !
اولاً که اگه یکی از مسئولین میفهمید کل کانون را پلمب میفرمودند!(نمونش پارسال آزمون های گزینه 2)
ثانیاً آقا تروخدا یکم فقط یکم جنبه داشته باشید!!
این یه قسمت از آزمون امروزه:
"
اول یه سالن امتحانات تصور کنیدکنید که باید از در عقب داخل بشی و صندلی ها پشت به در عقب هستند! خب ..
پسر ها طبقه پایین!دخترها طبقه بالا
حالا فِرت فِرت پسرا هی اجازه میگیرند میرن بیرون!!
بعد از ده دقیقه بکی از پشتیبانای خانم میاد تو طبقه پایین میگه : "انتهای راهرو دست چپ دستشویی هست!لازم نکرده بیاید طبقه دوم" :))
"
خو خدائیش این یعنی چی؟؟
بماند که کلی خندیدیم!
ولی..
ولی آخه این درستش نیست!
حالا بعضیا نتونستن واسه دخترا جای مناسب فراهم کنن!ما(پسرا) هم نباید خدائیش اینقد بی جنبه باشیم..
والسلام
- مِهدی ؟
- آقا مِهدی ؟
+ مَهدی هستم!بله؟
- کُشتیمون تو!
این مکالمه من و دوستم هست سر بیشتر کلاس ها!!
هر وخ من بهش میگفتم مِهدی جواب نمیداد یا بی توجهی میکرد مگر اینکه حواس نباشه!!
تا اینکه چهارشنبه هفته پیش (10اردیبهشت) یه بار دیگه این بحث بینمون پیش اومد!!این دفعه من جدی گرفتم!
هر وقت بهش میگفت چرا اینقدر حساسی ؟میگفت چون "حضرت مَهدی (عج)" داریم ولی حضرت مِهدی (نعوذ بالله!) نداریم!
من بهش گفتم مگه تو حضرت مَهدی؟؟
اونم میگفت ولی من اسمم "مَهدی" ــه!
گفتم بیبین مهدی جون!مَهدی و مِهدی فرق نداره!میگفت نه خیلیم فرق داره!!
گفتم چه فرقی!؟
گفت: ببین مثلاً تو!خوبه بهت بگم "عِلی؟" :))
گفتم:این خیلی فرق داره!
گفت:نه دیگه!اگه اینجوره که تو (ینی من) میگی اسم امام اول "حضرت عَلی" هست!ولی تو را ؛هم میتونیم عَلی صدا کنیم هم عِلی !
خو خدائیش دیگه من جواب نداشتم بدم!!!
و این طوری شد که من شدم :" عـــِلی" :))
حالا شما کمک کنید تا من قانعش کنم!
* حالا دوروز دیگه یکی پیدا میشه میگه "عِلی که اینجور نوشته نمیشه!اینجوریه : "الی"!
** من کلاً زیاد سربه سر این آقا مهدی میزارم!امیدوارم ببخشه منو!
ای کاش همه چیز هندسه داشت
جبر بود
جمع و تفریق و ضرب و تقسیم داشت
شادی ها در هم ضرب می شدند
بدی ها از هم کم می شدند
پول ها تقسیم بر تعداد می شدند
و نیاز ها با کمک هم جمع می شدند . .
+ متن کامل در ادامه مطلب...