سلام خدا جون …



 میدونم ازم دلخوری ،



  میدونم  چند وقته بهت سر نزدم ،



 میدونم چند وقته فراموشت کردم !



 خدا جون میخوام واست از دلتنگیم بگم ،



 میدونم مثه همیشه سنگه صبورمی .



 دلم خیلی گرفته ،


این بار نه از دور و بریهام ، نه از دنیا ، از خودم !!



 یه مدته حضورت توی لحظه های بودنم احساس نمیشه !



 یه مدته بودنت توی زندگیم کمرنگ شده !


 یه مدته از گناه ابایی ندارم !



 یه مدته دیگه از سنگینی نگاهت شرم ندارم !



 یه مدته توی مرداب زندگی غرق شدم !


 یه مدته بنده ی ناسپاس شدم !


 یه مدته مغرور شدم !



 خدا جون نمیدونم چرا دیگه صدای اذونت آرومم نمیکنه !


 یه مدته شنیدن صدای “الله اکبر ” اذونت مضطربم میکنه !



 اضطراب از  فاصله ی افتاده بین من و تو



 خدا جون … تو کمکم کن !!


 نذار از تو تهی بشم ، نذار با نبودنت بمیرم !



      “دستمو بگیر، کمکم کن“