☼ روز مهندس مبارک ☼

پنج اسفند ، روز بزرگداشت خواجه نصیر الدین طوسی و روز مهندس بر تمامی مهندسان مبارک باد

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

در قدیم مهندس به شخصی اطلاق می شده که به علم هندسه آگاهی می داشت. روزپنجم اسفند در تقویم‌ها روز بزرگداشت دانشمند بزرگ ایرانی "خواجه نصرالدین طوسی " و "روز مهندسی" اعلام شده است. هفتصد و پنجاه و چهارسال از درگذشت دانشمند بزرگ ایرانی خواجه نصرالدین طوسی می‌گذرد اما هنوز هم دستاوردهای علمی و آراء این دانشمند ایرانی محل رجوع است. خواجه نصرالدین طوسی از بزرگترین فلاسفه و ریاضی‌دانان و دانشمندان ایرانی است که پس از بزرگانی مانند "فارابی"، "ابوریحان بیرونی"، "ابوعلی سینا" و "رازی " ظهور کرد و اگر امروز روز بزرگداشت اورا روز مهندسی گرفته‌اند.

با مروری بردستاوردهای این دانشمند نامی درمی یابیم که این انتخاب، گزینه‌ای بجابوده است. پرورش وی در زمانی صورت گرفت که دشواری‌های زیادی گریبانگیر ایران بود از طرفی مواجه با حملات خانمانسوز مغول و از سوی دیگر مواجه با تسلط متصعبانی بود که با ظهور دانشمندانی مانند او مخالف بودند.
خواجه گذشته از مقامات علمی در زندگی خود خدمات بزرگی به تمدن ایرانی کرد؛ توانست کتب، نسخ و آثار علمی را از خطر نابودی نجات دهد و برپایه برخی منابع بالغ بر چهارصد هزار جلد کتاب در مراغه جمع آوری کرد و کتابخانه‌ای عظیم در این شهر تاسیس نمود. در این کتابخانه انواع کتب ریاضی، فلسفی، نجومی و طبی و ادبی موجود بود. علاوه بر این خدمت گرانبها، خواجه دو خدمت بزرگ دیگر نیز به علم و ادب کرد: نخست، نجات تعداد زیادی از علما هنگامی‌که به دست دژخیمان مغول می‌افتادند و گردآوردن بسیاری از دانشمندان در مراغه و گماشتن آنان به کارهای علمی و راه اندازی زیج‌ایلخانی به یاری آنها. خدمت بزرگ دیگر خواجه آن است که به بهانه تشکیل رصدخانه؛ حوزه‌یی درسی در مراغه ترتیب داد که در آنجا شاگردان نامداری تربیت نمود؛ یکی از آنان "قطب‌الدین شیرازی " است که در علم نجوم، طب، فلسفه و ریاضی تبحر داشت. زندگی خواجه به حقیقت می‌تواند درسی برای همگان باشد. او با وجود گرفتاری‌های متعدد هرگز از مطالعه و تدریس دست بر نداشت و به حقیقت دلباخته علم و تحقیق بود.

--------------------------

گرفتم بعد عمری مدرکی چند
و اینجانب شدم حالا مهندس
ندانستم که ریزد از چپ و راست
ز پائین و از اون بالا مهندس
غضنفر گاریش را هل نمیداد
د یالا هول بده یالا مهندس
تقی هم چونه میزد کنج بازار
نمی ارزه واسم والله مهندس
به مرد قهوه چی میگفت اصغر
دو تا چایی قند پهلو مهندس
شنیدم کودکی می گفت در ده
به مردی با چپق خالو مهندس
زجنب دکه ای بگذشت مردی
صدا آمد ، آب آلبالو مهندس
خلاصه میخورد خون جماعت
همیشه بد تر از زالو مهندس
شنیدم با تشر میگفت معمار
به آن ور دست حمالش ، مهندس
همین مونده که فرداهم بگویند
به گوساله و امثالش مهندس
یهو یاد سکینه کردم ای داد
فدای آن لب و خالش مهندس
شنیدم که عمل کرده دماغش
خبر داری ز احوالش مهندس ؟
شنیدم بعد تنظیمات بینی
بهش میگن همه خانوم مهندس
سرت را درد آوردم مهندس
سخن از هر دری اومد مهندس
یکی سیگار میخواد اون سمت دکه
برو که مشتری اومد مهندس