پرده اول:

بعد از مکالمات طولانی با داداشم

- خب کاری نداری دیگه؟

+ نه، سلام برسون

- خدافظ

+عه راستی،بازیا چند چند شد؟

- ...

+ ...

- خب دیگه کاری نداری؟

+ نه سلام برسون ، خدافظ


پرده دوم :

حیاط مدرسه همراه با دوستان پس از گفتگو طولانی :

- خب من برم دیگه

+ خوشحال شدم

* به سلامت

- خدافظ

چند قدمی میام که بیام خونه ...

+ عه راستی وایسا ، کنکور را چیکار کردی؟؟

- خوب نبود، معلوم نیست !

* کلاً چطور بود؟؟ اگه زیر 30000 بشی باید شیرینی بدی :))

- تو چیکار کردی؟

+ ...

* ...

- خب دیگه خدافظ !

پرده سوم :

بعد از 1 ساعت چت:

- من دیگه دارم هلاک میشم،خیلی تشنمه

+ آره خیلی هواگرمه،نمیشه روزه گرفت :|

- مردیم حلال کن،کاری نداری؟

+ خدانکنه، نه قربونت

- خدافظ

میرم که ساین آوت بشم یهو پی ام میرسه

+ الو وایسا،هستی؟

- آره هستم بفرما !

+ دیشب یه خواب بد دیدم!

- خب

+ هیچی دیگه ، صدقه بده ! !!!!

- چی؟؟ خواب بد برای من دیدی؟؟

+ آره دیگه!

- فوقش میمیرم، چیزی نیست که :)))))))

+ جدی گفتم !

- خب من دیگه برم

+ منم میرم که برم،خدافظ

- خدافظ

پرده چهارم :

در حال اس ام اس دادن ( حدوداً نیم ساعت)

- شبت خوش ، التماس دعا

- دلم تنگ شده .....

+ محتاجیم ...

+ :) ...

+ آقا من همزمان به 3 نفر مسیج میدم ، جواب کامنت هم میدم

- خخخخ ،خداقوت،من را از لیست مسیج خارج کن،راحت تر میشی
+ کوفت :))
- دیگه جداً خدافظ ... ، خدافظ
+ :)) خدافه !


دیروز چهار بار پیش اومد که هی نمیشد خدافظی کرد ! :))
هر دفعه میومدم با یکی خدافظی کنم حتماً یه چیز به یادمون میومد که بهم نگفتیم :))