یک نفر اینجا دلش تنگ است ، باور می کنی؟!

یک گذر بر قلب او ، یکبار دیگر می کنی؟!

 

یک نفر دارد ، هوای پر کشیدن ، در دلت

یک سفر ، شهباز من ، با این کبوتر می کنی؟!

ماه من ، چشمان زیبایت ، مرا دیوانه کرد !

با من دیوانه ، ای زیبای من ، سر می کنی؟

گل بده در باغ دل ، تا جان دهم در پای تو !؟

گل بده ، کاشانه ی دل را ، معطر می کنی؟!

ساعتی پیشم نشین ، من خسته ام از زندگی

خستگی را از تنم ، با بوسه ای در می کنی؟

گوش من لج می کند ، وقتیکه حرف از رفتن است !

صحبت رفتن ، تو با این آدمِ کــَر می کنی؟