خب

همونطور که گفته بودم سه شنبه ساعت 1 قرار شد بریم سمت سمیرم

ما پنج نفر بودیم!که هر کی وظیفه اوردن یه سری وسایل را داشت

چهار نفر اول که سوار شدیم و وسایل را گذاشتیم تو صندوق عقب هیچ مشکلی نبود،ولی نفر پنجم که وسایلشو گذاشتیم دیگه صندوق بسته نمیشد :))

یکم وَر رفتیم نشد که نشد..

خلاصه با طناب و نخ و اینا بستیمش و راه افتادیم که بریم

حدوداً چهارساعت  طول کشید رفتیم (تفریحی میرفتیم)..

( توی شهرضا یه استراحت حدود نیمساعته داشتیم که عکساش را میذارم)

وقتی رسیدیم سمیرم خب نسبتاً هواش خنک تر بود،چون دقیقاً یه شهر تو دل کوه بود..خیابون صاف نداشت به هیچ وجه،همه شون سربالایی/سرپایینی بودند..

رسیدیم به آبشار سمیرم..با اینکه تو بحران آب هستیم ولی انصافاً خوب آبی داشت..به اصطلاح "آبش چاق بود" !

رفتیم جاگیر شدیمُ رفتیم تو آب واسه عکس انداختن(چون دم دمای غروب بود اگه دیر میرفتیم تاریک بود صبح زودشم کار داشتیم)

عکساهایی زیبا و جذاب و دیدنی گرفتیم..وضعیت حجاب که اصن هیچی: | 

دختره با تاپ و شلوارک اومده بود تو آّب K ما هم حالا هی میخواستیم تقوا پیشه کنیم ولی هی نمیشد :))

عکسا را انداختیم و اومدیم بالا

یکی از بچه ها آشپز بود و قول داده بود کباب کوبیده درست کنه!!

بالاخره تو یه سفر مجردی پسرونه درست کردن کباب خیلی میچسبه :))

آقا مسعود شروع کرد به درست کردن کباب

{آها یه نکته اساسی:اونجا که ما بودیم هیچ تلفنی خط نمیداد و جالب این بود که دقیقاً تو فاصله پنجاه متری مون یه دکل زده بودندK .. }

{نکته اساسی 2: وقتی با خانواده هاتون یجا میرید سعی کنید اطراف یه اکیپ مجردی نشینید}

ما هم پایینمون خانواده نشسته بود..هم بالا مون !

خلاصه کباب را درست کردیمُ !{کباب درست کردن ما هم قضیه ای داشت برا خودش!ما یادمون رفته بود باد بزن بیاریم،از یه خونواده گرفتیم هم شروع کردیم باد زدن ،فرت اومدن بادبزن را گرفتند و بردند،رفتیم از بعدی گرفتیم،اونا هم رفتن،دیگه با در قابلمه باد میزدیم :)) }

جاتون خالی کباب را زدیم به رگ و حدود ساعت 11 شب بود!یکم جک و حرف و مسخره بازی

دیگه ساعتای 2 بود رفتیم خواب{اوووووو!چقد حرف زدیم خدائیش}

حاالا ما 5 نفر بودیم و یه چادر چهارنفره خراب(قوس دار)..یکی باید بیرون میخوابید

هواااااااااااااااااااااا فوق العاده سرد !

یکی از بچه ها در عین ناباوری داوطلبانه بیرون خوابید!!ما چهار نفرم به صورتی mp 4  تو چادر خوابیدم!اینکه بهم چسبیده بودیم تو گرم کردن خیلی خوب بود ولی خب مسلماً مضراتی هم داشت :دی

این از شب اول!شب دوم قسمت بعد

+نمیدونم چرا اینقدر بد دارم تعریف میکنم :(

قلمم خیلی بد شده..ببخشید


پیوست:

1.تصویر نمای بیرون امام زاده شاه رضا | شهرضا

2. تصویر مقبره شهید حاج محمد ابراهیم همت،فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص)|شهرضا 

3.شهید همت و امامزاده شاه رضا در یک قاب | شهرضا