حسین دفترچه یادداشتی داشت که محاسبه نفس و اعمال روزانه اش را در آن می نوشت و از نفس خویش حساب میکشید.

مثلاً نوشته :

امروز کارم با برنامه و نظم پیش نرفت

باری صرف صبحانه خیلی وقت تلف کردم

چون در جایی مستقر نبودم،نتوانستم نمازم را سروقت بخوانم.

شنبه،ظهر خیلی ناراحت بودم برای همین نمازم را بی روح خواندم

چهارشنبه،چون سر پست بودم نتوانستم نماز اول وقت بخوانم

چهارشنبه،چون یکی از دوستان بد قولی کرده بود ناراحت بودم و هرچی هم سعی کردم نتوانستم بخندم.با مادرم ناراحتی کردم و بعد از یکی دو ساعت معذرت خواستم،با بچه برادرم تند صحبت کردم.

باید سعی کنم تکرار نشود.